آسمان ذره بینی ...
آسمان ذره بین جنگل ها
زندگی ذره بین انسان بود
آدمی آسمان ذره بینی داشت
جنگلش زیر ابر پنهان بود
زیر ذره بین نشسته بودیم و
دکتران گیج خیره به ما
زیر ذره بین تمام جنگل بود
جنگلی بی نفس بدون آب و هوا
زیر ذره بین زندگی کردیم
توی جنگلی که آسمان شیشه ست
سهم نورمان چراغ یک ذره بین
زندگی های ما توالی پیش است
زندگی ذره بین جنگل هاست
زیر قوس آن تمام موجودات
در تقابل کنار هم ماندند
یا درنده یا خوراک حیوانات
عده ای توی غارها ماندند
مثل خفاش های آویزان
نه خزنده نه اهل روشنی اند
توی تنهای خویش ساکت و پنهان
روز تا غروب خواب تکراری
نیمه شب با کتاب های جنگیدن
لرزش روانشان عادی ست
از صدای قطار ترسیدن
گیر تعریف این "موفق ها" م
پیشرفتشان در عمل یعنی
عددی در سپرده ی بانکی
توی جیب لباس در پی معنی
جنگل از برف شاخه اش نشکست
شاخه ی شکسته دست میمون هاست
دست اجداد مرده ی داروین
خیس از ابتدا به شر شر خون هاست
جنگلی که بعد شهر ما می شد
نسل افتاده از درخت آدم بود
با همان طبع خرد کردن چوب
حس معنا شدن میانشان کم بود
زندگی ذره بین جنگل ها ست
سر در آن نوشته بود از پیش
زنده باد طرح خالی بودن
زنده بادا تواحش و تشویش....
آسمان ذره بین جنگل ها
زندگی ذره بین انسان بود
آدمی آسمان ذره بینی داشت
جنگلش زیر ابر پنهان بود ....
نظرات شما عزیزان:

آدمی آسمان ذره بینی داشت ....
پاسخ: لطف شماست

پاسخ: دنیای کاپیتالیسم ظاهر زیبایی داره ولی در بطن خودش هویت آدم رو پایمال میکنه انسان تو این مجموعه یه جزئ ناچیز از سیستم سرمایه داری میشه ممنون از نظرتون

پاسخ: احسنت خیلی زیبا درکش کردی

.: Weblog Themes By Pichak :.